مدتی (نهچندان اندک) است که هروقت توی باشگاه مشغول ورزش میشوم، یاد این میافتم که فصل آخر شرلوک را نیمهکاره رها کردم!
در واقع رهایش نکردم؛ یادم رفت ببینمش. هربار همین سیر یادآوری توی ذهنم طی میشود . هربار میگویم «از امشب ادامهاش را میبینم» و باز یادم میرود.
اصلاً ربط شرلوک با باشگاه را نمیفهم. بیشتر هم وقتهایی است که نرمش عمودی برای بازشدن ماهیچهها و رگوپی پشت پا را انجام میدهم.