پیدرای من، قلب کوه [1]

خواب دیدم رفته‌ام کردستان. آن‌قدر شهری که در آن بودم در خوابم زیبا بود،  که همان‌جا وسط خیابان نشستم و از شدت شوق گریه کردم! خیابان‌هایش به‌خاطر واقع‌شدن شهر در دل کوه، پستی بلندی‌های قشنگی داشتند ...

[1]. برای‌خودم‌نوشت: بعضی اسم‌ها را برای پست‌هایم طبق احساسی انتخاب می‌کنم که موقع نوشتنشان یا وقوع اتفاق‌هایشان در ذهنم باقی می‌گذارند. با فکرکردن به تصویرهایشان، یا اگر مرا یاد چیزی در گذشته بیندازند. این توضیح را نوشتم تا یادم باشد و بعداً فکر نکنم چه اشاره‌ای بوده و من یادم رفته. از ویژگی‌های من این است که گاه موقع رجوع به چیزی، درمورد نکته‌ای، مدام فکر کنم که این چه بوده و منظور خودم را یادم رفته باشد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد