باد موافق- نغمه

کتلین آرزو داشت که می توانست در شادی او شریک باشد. اما پچ پچ ها را شنیده بود؛ دایرولف مرده ای روی برف، با شاخ گوزن در گلو.

***

_کتاب صوتی نازنین مجموعۀ محبوبم را پیدا کردم و گوش می دهم. نکتۀ مهمش این است که مثل هری پاترها، خوب خوانده شده. چون پیش تر دو جلد را به فارسی خوانده م و سریال را دیده ام، می توانم بیشتر متن را بفهمم. اما درکل چندا هم سخت نیست و بالاخره همیشه باید چیزهای کمی مشکل و ناشناخته وجود داشته باشند برای یادگرفتن یا حتی همان ناشناخته ماندن.

__همین مسئله ترغیبم کرد تصمیمم را جلو بیندازم. این بار که رفتم شهرکتاب، قصد کردم اگر جلد اول بود، بخرم. عجله ای هم ندارم. هروقت یکی یکی پیدایشان کردم می خرم و می خوانم و اگر آدمِ تمام کردنشان بودم، می روم سراغ جلد بعدی.

___ خب، این بار که نبود. یعنی حدود نصف مجلدها بودند، درهم و بدون ترتیب. شاید دفعۀ بعد میوه رسیده و آمادۀ چیدن باشد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد