شاید دانه هایی از انار پرسفون خورده باشم!

ایستگاه متروی تجریش 4-5 ردیف پله برقی دارد که هربار با خودم حساب کردم هر یک دست کم به ارتفاع ساختمان های سه طبقه باید باشند. با این حساب، هر بار به عمق ساختمانی 15 طبقه _و شاید هم بیشتر_ باید در زمین پایین رفت.

گاهی فکر می کنم آن پایین فقط جای جناب هادس و سگ سه سرشان خالی است و ... برای همین هر بار که بشود، سعی می کنم آن مسیر را بی خیال شوم. اگر از ایستگاه مترو ولیعصر اتوبوس بی آر تی سوار شوم، شاید 20-30 دقیقه بیشتر از زیر زمین ماندن طول بکشد. عوضش «روی» زمین هستم، به دور از آن تونل های تاریک تنگ، و شاید وسط مسیر جایی هم برای نشستن پیدا شود.

_ من در تصوراتم گاهی زیادی سخت می گیرم. بیشتر اوقات سرم را پایین انداخته ام و در همان مترو با موزیک و چیز دیگر سرم را گرم کرده ام تا به مقصد برسم. ولی باید راه منطقی تری هم وجود داشته باشد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد