Good Omens را دیشب تمام کردم. خیلی جذاب و دوستداشتنی بود! ارتباط بین دو فرشتة خیر و شر عالی بود. بالاخره در انتها، از انکار به پذیرش نوع ارتباطشان و در واقع، دلیل حضورشان در این دنیا رسیدند. نکتة جالبش نقش پررنگ بچهها در آخرالزمان بود و تقابل آن چهارتا با چهار سوار معروف.
وای آن صحنهای که کراولی، توی وان انباشته از آب مقدس، موجودات جهنمی را با پاشیدن قطرههای آب تهدید میکرد فوقالعاده بود.
عصر هم حدود بیست دقیقه از Lady Bird را اتفاقی دیدم و به سرم زد کل فیلم را ببینم. آخرشب شروع کردم به دیدنش و تا دوسومش دوام آوردم. بقیهاش ماند.
رنگ و مدل موهای سرشا رونن در این فیلم را خیلی دوست دارم؛ خیلی بهش میآید. امیدوارم لیدی برد عاقبتبهخیر شود!
ـ یک زمانی چقدر برایم کسر شأن محسوب میشد که توی وبلاگم درمورد مسائل شخصی و روزانه و اینکه چه کردهام،چه دیده/ خواندهام، ... بنیوسم. ولی الآن که موارد روزانهام را جای دیگری ثبت نمیکنم، بهترین کارکرد این وبلاگ همین است. بعدها، با یادآوری تمامی این ریزودرشتها، کلی مشعوف خواهم شد.
بعد از ساعتها کلنجاررفتن با هِدرِ وبلاگ: فعلاً از این یکی راضیام؛ منظرهای از سویل عزیزم.